دلنوشته

ساخت وبلاگ

مهربانيت را به دستي ببخش ؛ که مي داني با او خواهي ماند

وگرنه حسرتي مي گذاري بر دلي که دوستت دارد ... !!!

دلنوشته...
ما را در سایت دلنوشته دنبال می کنید

برچسب : مهربانی, نویسنده : مبینا 0mobina0 بازدید : 115 تاريخ : چهارشنبه 15 خرداد 1392 ساعت: 1:03

 

چوپان قصه دروغگو نبود، تنها بود.
از فرط تنهایی فریاد گرگ گرگ سر می داد
افسوس که کسی تنهایی اش را درک نکرد، همه در پی گرگ بودند
در این میان فقط گرگ فهمید که چوپان تنهاست...!

دلنوشته...
ما را در سایت دلنوشته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مبینا 0mobina0 بازدید : 130 تاريخ : چهارشنبه 15 خرداد 1392 ساعت: 1:01

باران همیشه می بارد،

اما مردم ستاره را بیشتر دوست دارند ..!!!

نامردیست آن همه اشک را به یک چشمک فروختن …


دلنوشته...
ما را در سایت دلنوشته دنبال می کنید

برچسب : چشمک, نویسنده : مبینا 0mobina0 بازدید : 136 تاريخ : چهارشنبه 15 خرداد 1392 ساعت: 0:59

سـکوت" خطرناکتر از "حـرفهای نیشدار" است!

بدونِ شَـك کسی که "سُکــوت" مـی کــند؛

روزی حرفهایش را سرنوشت به شما خواهد گفت...

دلنوشته...
ما را در سایت دلنوشته دنبال می کنید

برچسب : سکوت, نویسنده : مبینا 0mobina0 بازدید : 129 تاريخ : چهارشنبه 15 خرداد 1392 ساعت: 0:52

بابا لنگ دراز عزیزم

تمام دلخوشی دنیای من به این است که ندانی و دوستت بدارم!

وقتی میفهمی و میرانی ام چیزی درون دلم فرو میریزد ... چیزی شبیه غرور!

بابا لنگ دراز عزیزم لطفا گاهی خودت را به نفهمیدن بزن و بگذار دوستت بدارم ...

بعد از تو هیچکس الفبای روح و خطوط قلبم را نخواهد خواند ... نمیگذارم ... نمیخواهم ...!

بابا لنگ درازِ من همین که هستی دوستت دارم ... حتی سایه ات را که هرگز به آن نمیرسم ...!

 

دلنوشته...
ما را در سایت دلنوشته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مبینا 0mobina0 بازدید : 127 تاريخ : دوشنبه 13 خرداد 1392 ساعت: 17:41

به سراغ من اگر می آیید
پشت هیچستانم
پشت هیچستان جایی است
پشت هیچستان رگ های هوا پر قاصدهایی است
 که خبر می آرند از گل واشده دورترین بوته خاک
روی شنها هم نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
به سرتپه معراج شقایق رفتند
 پشت هیچستان چتر خواهش باز است
 تا نسیم عطشی در بن برگی بدود
زنگ باران به صدا می آید
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی سایه نارونی تا ابدیت جاری است
به سراغ من اگرمی آیید
 نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من

دلنوشته...
ما را در سایت دلنوشته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مبینا 0mobina0 بازدید : 108 تاريخ : پنجشنبه 2 خرداد 1392 ساعت: 16:56


قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب.
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه عشق
قهرمانان را بیدار کند.

قایق از تور تهی
و دل از آروزی مروارید،
همچنان خواهم راند
نه به آبیها دل خواهم بست
نه به دریا ـ پریانی که سر از آب بدر می آرند
و در آن تابش تنهایی ماهی گیران
می فشانند فسون از سر گیسوهاشان

همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند
«دور باید شد، دور.
مرد آن شهر، اساطیر نداشت
زن آن شهر به سرشاری یک خوشه انگور نبود
هیچ آئینه تالاری، سرخوشیها را تکرار نکرد
چاله آبی حتی، مشعلی را ننمود
دور باید شد، دور
شب سرودش را خواند،
نوبت پنجره هاست.»
همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند

پشت دریاها شهری ست
که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است
بامها جای کبوترهایی است، که به فواره هوش بشری می نگرند
دست هر کودک ده ساله شهر، شاخه معرفتی است
مردم شهر به یک چینه چنان می نگرند
که به یک شعله، به یک خواب لطیف

خاک موسیقی احساس تو را می شنود
و صدای پر مرغان اساططیر می آید در باد

پشت دریا شهری ست
که درآن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند.

پشت دریاها شهری ست!
قایقی باید ساخت .

سهراب سپهری

دلنوشته...
ما را در سایت دلنوشته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مبینا 0mobina0 بازدید : 121 تاريخ : پنجشنبه 2 خرداد 1392 ساعت: 16:54

چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها

چه قدر عاطفه تنهاست بین آدمها

کسی به حال شقایق دلش نمی سوزد

و او هنوز شکوفاست بین آدمها

کسی به نیت دل ها دعا نمی خواند

غروب زمزمه پیداست بین آدمها

چه می شود همه از جنس آسمان باشیم

طلوع عشق چه زیباست بین آدمها

تمام پنجره ها بی قرار بارانند

چه قدر خشکی و صحراست بین آدمها

به خاطر تو سرودم چرا که تنها تو

دلت به وسعت دریاست بین آدمها

 

 

دلنوشته...
ما را در سایت دلنوشته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مبینا 0mobina0 بازدید : 117 تاريخ : چهارشنبه 1 خرداد 1392 ساعت: 17:37

همه در بعثت ذرات هستیم

همه پیغمبر به ذات هستیم

بشر آینه دار بی ثباتی است

وگرنه دانش توحید، ذاتی است

خدا جز خاک مآوایی ندارد

جهان غیر از خدا جای ندارد

خدا در لابلای لامکان است

خدا مث حقیقت بی نشان است

خدا در گل، خدا در آب، رنگ است

خدا نقاش این جمع قشنگ است

خدا یعنی درختان حرف دارند

شقایق ها درونی ژرف دارند

خدا ذات گل و ذات قناریست

خدا اثبات باران بهاریست

خدا را می توان در خلصه فهمید

خدا را در پرستش می توان دید

خدا در باطن آباد شراب، است

خدا در غرق چشمان تو خواب است

خدا در هر نظر آینده ماست

همین حالا خدا در سینه ماست دلنوشته...
ما را در سایت دلنوشته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مبینا 0mobina0 بازدید : 108 تاريخ : چهارشنبه 1 خرداد 1392 ساعت: 17:35


عشق، حماقتیست از سرِ اختیار


 
 
عشق، آسودگی و لذت از سرِ سرخوشی نیست
 
عشق لذتِ رسیدن و دست توی دست نیست
 
عشق حرارتِ هم‌آغوشی و لب روی لب نیست
 
عشق لذت از فدا شدنِ کسی برای وجودت نیست
 
عشق نجوای عاشقانه‌ی: «عزیزم! تو یک فرشته‌ای» نیست!
 
عاشق که باشی، ساکتی
 
نمی‌دانی عاشقی یا آدمی
 
عشق به جای تو سخن می‌گوید
 
عاشقِ ساکتِ مظلوم
 
 
 
عشق لذتی‌ست که از درد کشیدن می‌بری!
 
می‌بینی؟ هیچ انسانی در جستجویِ درد نیست
 
آخر، هر انسانی که عاشق نیست!
 
عشق حماقتی‌ست که به جان خریده‌ای
 
و تو حماقت می‌کنی و درد می‌کشی
 
حماقتی از سر دانایی
 
حماقتی خود خواسته
 
حماقتی ماوراءِ درکِ آدمک‌ها
 
تو، دانسته عاشق می‌شوی
 
می‌زند و می‌بخشی، پس می‌زند و پیش می‌کشی، ویران می‌کند و می‌سازی
 
آزار می‌دهد و دوست می‌داری باز
 
 
 
تو که خط به خط نامه‌هایت را
 
به شعر‌های سهراب گره می‌زدی!
 
سهراب می‌گفت:
«عشق صدای فاصله‌هاست…»
 
و تو از فاصله‌ها می‌نالی…!
 
تو از عشق، هیچ نمی‌دانی


دلنوشته...
ما را در سایت دلنوشته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مبینا 0mobina0 بازدید : 124 تاريخ : سه شنبه 31 ارديبهشت 1392 ساعت: 21:34